سيّد اسدالله لاجوردي
او به سال 1314 ش در يكي از محلّههاي جنوب شهر تهران متولّد شد. وی تحصيلات خود را تا سيکل ادامه داد و پس از آن در درسهاي مرحوم حجّتالاسلام سيّدعلي شاهچراغي حاضر شد. لاجوردي با آغاز نهضت امام در خدمت اين حركت عظيم اسلامي قرار گرفت و تا پايان عمر آن را ادامه داد در سال 1342 ش به عضويت شوراي مرکزي هيأتهاي مؤتلفهی اسلامي در آمد. يک سال بعد در ارتباط با اعدام انقلابي حسنعلي منصور – نخستوزير رژيم پهلوي- دستگير و به هجده ماه حبس تأديبي محکوم شد. او پس از آزادي در بازار جعفري به فروش روسري و دستمال پرداخت. وي در ارتباط با پخش اعلاميّه ضدّ رژيم پهلوي و ضدّ رژيم صهيونيستي هنگام بازي تيمهاي فوتبال ايران و رژيم صهيونيستي در سال 1349 ش و نيز پخش اعلاميّههايي عليه ورود سرمايهداران امريکايي، دستگير و به چهار سال حبس در سلّول انفرادي محکوم گرديد.
لاجوردي اين بار به شدّت زير شكنجه قرار گرفت به طوري كه كمرش شكست؛ زانوهايش صدمه خورد و مهرههاي گردنش آسيب ديد و بينايي چشمانش كاهش يافت. وي در آخر فروردين 1353 ش آزاد شد و مجدّداً فعّاليّتهاي سياسي خود را از سر گرفت. او براي بار سوم در اسفند سال 1353 ش دستگير و به هجده سال حبس جنايي محکوم شد، ولي سرانجام در 27 مرداد 1356 ش از زندان آزاد گرديد.
لاجوردي از آن دسته افرادي بود كه در مسير مبارزه هرگز دچار انحراف و التقاط نشد و تبليغات گروههاي مختلف سياسي او را به خود جلب نكرد. وي در سال 1357 به کميتة استقبال از امام پيوست و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در مسؤوليّتهاي مختلفي از جمله دادستاني انقلاب اسلامي و رياست کلّ زندانهاي کشور خدمت کرد.
اقدامات لاجوردي در اين دوران و كار طاقتفرسا و شبانهروزي او، منافقين (مجاهدين خلق) را منفعل كرده بود و آنان كينة بزرگي از اين شهيد در دل داشتند. زماني كه لاجوردي بيهيچ چشمداشتي مَسند را به ديگران سپرد و براي كسب و كار به مغازه خود در بازار تهران بازگشت، به وسيلة عُمّال منافقين به درجة رفيع شهادت نائل آمد.