بعدی
تاریخچه:
اين مكان در سال 1311 به دستور رضا شاه پهلوي در مجموعهی نظميّه كه پس از چندي به شهرباني تغيير نام يافت، آغاز بنا گرديد و در سال 1316 با کاربری زندان، تحت عنوان توقیفگاه عدلیّه!!! مورد بهرهبرداری قرار گرفت و بعدها با نام زندان موقّت شهرباني و زندان زنان به كار خود ادامه داد.
از جمله اقدامات رضاشاه در این زندان، به کارگیری فردی به نام پزشک احمدی بود که وی بسیاری از مبارزین را با آمپول هوا به قتل میرساند.
در دوران حکومت پهلوی دوم نیز با گسترش مبارزات مردمي عليه ظلم و ستم آن رژيم، محمّدرضاشاه برای سرکوب هر چه بیشتر این مبارزات، در اوایل بهمن 1350 با الگوبرداری از دستگاه امنیّتی انگلیس، تشکیلات جدیدی را تحت عنوان «کمیتهی مشترک ضدّ خرابکاری ساواک ــ شهربانی» راهاندازی و با استقرار آن در این مکان و با بهکارگیری خشنترین و بیرحمترین بازجوها و شکنجهگران در آن، کار سرکوب مبارزان و معترضان را دنبال کرد.
در طول فعّالیّت «کمیتهی مشترک ضدّ خرابکاری ساواک - شهربانی»، هزاران نفر از هموطنانمان اعمّ از زن و مرد توسّط عُمّال پهلوی دستگیر و به این بازداشتگاه مخوف منتقل شدند و تعداد زیادی از آنها زیر شکنجههای بیرحمانه و طاقتفرسا به شهادت رسیدند.
پس از تغییر مخوفترین شکنجهگاه تاریخ به موزه عبرت ایران، کار بازسازی و آسیبشناسی آن با نظر مثبت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور، با حضور رئیس محترم وقت و معاونان ارشد این سازمان و اخذ نظرات دقیق کارشناسی، آغاز شد.
این موزه در سال 1379 تأسیس و رسماً در هشتم بهمن ماه 1382 افتتاح گردید.
نشانی: میدان امام خمینی (ره)- ابتدای خیابان فردوسی- کوچة طبس- خیابان شهید یارجانی- پلاک 11
تلفن: 7-66722096
نمابر: 66727597
نشانی اینترنتی: www.Ebratmuseum.ir
پست الکترونیک: Info@ Ebratmuseum.ir
*******************
برنامه بازدید:
بازدید انفرادی و عمومی، همه روزه
در شش ماهه اوّل سال: صبح ها از ساعت 9 الی 13 – بعد از ظهرها از ساعت 14 الی 17
در شش ماهه دوم سال: صبح ها از ساعت 9 الی 12 – بعد از ظهرها از ساعت 13 الی 16
«جمــعه ها باز است»
بازدید گروهی با هماهنگی قبلی و ارسال درخواست کتبی به شماره نمابر: 66727597
*******************
بعدی
قبلی
8442 پلاك اسامی زندانيان كميتهی مشترك ضدّ خرابكاري ساواک و شهرباني، نصب شده روي ديوارهاي ورودی موزهی عبرت ایران
پلاکهای حکاکی و نصب شده روی آجرها، اسامی انقلابیونی است که از آغاز تشکیل شکنجهگاه کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک – شهربانی کشور شاهنشاهی تا انحلال آن، از یک روز تا هزار و صد و چهل شبانه روز در این شکنجهگاه مخوف به سر بردهاند. این مجموعه عظیم طی سه سال به همت محققین موزه عبرت ایران و با همکاری مرکز بررسی اسناد تاریخی بر اساس اسناد به جا مانده از ساواک تهیه و تنظیم گردیده است
خودورهای ویژهی تعقیب و دستگیری مخالفین رژیم پهلوی
بعدی
قبلی
اتومبیل مخصوص «لیموزین» رییس دفتر اطّلاعات ویژهی شاه؛ ارتشبد حسین فردوست
ماشین لیموزین ارتشبد نصیری
اتومبیل مخصوص «لیموزین» متعلّق به سومین رئیس ساواک؛ ارتشبد نعمتالله نصیری
خودروی نصیری
بعدی
قبلی
خروج
بعدی
قبلی
اسلحه خانه
محل نگهداری اسلحه نگهبانان کمیته مشترک
بعدی
قبلی
محمدرضا پهلوی
فرح دیبا
ولیعهد پهلوی
اتاق افسر نگهبان
هر زنداني به محض ورود به كميته، جهت ثبت مشخّصات فردي در دفتر مربوطه و تحویل كلّيهی وسايل و لوازم شخصی، به اين اتاق منتقل می شد
دفتر ثبت اسامی و مشخصات دستگیرشدگان توسط ساواک
نمودار سازمانی كميتهي مشترك ضدّ خرابکاری از سال 52 تا 57
پرویز ثابتی – مدیرکل اداره سوم ساواک (امنیت داخلی)
بعدی
قبلی
شهید طیب
سمبل آزادگی و مردانگی
شهيد طيب حاجرضايي در سال 1291 در تهران محل صابونپزخانه متولد شد. وي دوران تحصيلات ابتدايي را در مدراس محلات جنوب تهران گذراند و براي ادامه تحصيل به مدرسه نظام رفت ولي به علت نوع تربيت نظامی كه با روحيات ايشان سازگار نبود، ترك تحصيل نمود. وي ابتدا در ميدان امينالسلطان و سپس در ميدان مركزي معروف به ميدان انبار غله به فروش ميوه و ترهبار اشتغال داشت. شهيد طيب گرچه در دهه 1320 به علت اعلام خطر علما مبنی بر حاکمیت کمونیسم در ایران، مدافع سلطنت پهلوي بود و در كودتاي 28 مرداد 1332 با رژیم همكاري كرد، اما به مرور زمان به علت آگاهی از ماهیت رژیم، با روشهای مختلف از دستگاه سلطنت فاصله گرفت.
از خصوصیات بارز شهید طیب درگیر شدن با زورمداران رژیم سابق و حمایت از مظلومان و مستمندان بود و بخشی از زندگی وی صرف کمک به بینوایان میشد. ایشان در ایام محرم اعتقاد زیادی به برگزاری مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) داشت و همیشه بر این باور بود که هر چه برای عزاداری حضرت سیدالشهداء هزینه میشود از عنایت و حمایت خود امام(ع) است.
به دنبال قیام مردمی 15 خرداد، رژِیم شاه مدعی شد این حرکت با حمایتهای مالی مالکان بزرگ و افرادی چون جمال عبد الناصر مصری انجام گرفته است. لکن به علت عدم اثبات ادعاهای دروغین خود و فریب افکار جهانی، ناگزیر به متهم کردن طیب و یارانش گردید.
طیب در روز 15 خرداد 1342 در تهران در حمایت از نهضت امام خمینی(ره) نقش برجستهای داشت و به همین علت روز 18 خرداد 1342 در محل کارش دستگیر و به زندان موقت شهربانی منتقل شد. رژیم پهلوی که قصد مخدوش کردن چهره امام خمینی (ره) را داشت از طیب خواست که در یک مصاحبه اعلام کند که از امام خمینی (ره) پول گرفته و بین مردم توزیع کرده که تظاهرات کنند اما ایشان در پاسخ گفت «من تا کنون این سید بزرگوار را ندیدهام و حاضر نیستم به ایشان تهمت بزنم». (نگاه کنید به: گزارش ساواک در مورخه 26 آبان 1342 در خصوص اظهارات وکیل مدافع طیب) را در این باره دادگاه نظامی شاه، طیب و چهار نفر از یارانش را به اعدام محکوم کرد. این موضوع بنا به درخواست عده زیادی از اهالی جنوب شهر تهران از برخی مراجع، با اعتراض حضرات آیات سید شهاب الدین مرعشی نجفی و سید محمد بهبهانی روبرو گردید.
نهایتاً شاه به ناچار سه نفر از محکومین به اعدام را با یک درجه تخفیف به حبس ابد، و طیب را همراه با حاج اسماعیل رضایی به اعدام محکوم کرد.
سرانجام نامبردگان در سحرگاه یازدهم آبان 1342 در پادگان حشمتیه تهران تیرباران و در صحن مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(س) به خاک سپرده شدند.
در میان اسناد بجا مانده از ساواک و خاطرات رجال سیاسی و مبارزان، پیرامون شخصیت و مقاومت این «حـرّ» انقلاب اسلامی مستندات قوی و متقن وجود دارد.
بعدی
قبلی
محل نگهداری البسه زندانیان
پس از گرفتن لباسهاي زنداني و كليه لوازم شخصي وی همچون کفش، ساعت، عينك، انگشتر، كيف و كمربند و ... و قرار دادن آنها در كيسه، شماره و یا نام زنداني را روي آن نوشته و تا زمان آزادی و یا انتقال زندانی به سایر زندانها در يكي از محفظههاي فلزي داخل این اتاق قرار ميدادهاند.
فرنچ (لباس فرم مخصوص زندان)
نمونهی وسایلی که در بازداشتگاه کمیتهی مشترک به زندانی داده میشد
فرنچ (لباس فرم مخصوص زندان)، لیوان پلاستیکی، دمپایی، کاسه رویی و پتو
بعدی
قبلی
عکاسخانه
پس از دستگیری و انتقال فرد به بازداشتگاه کمیتة مشترک و یا سایر زندانها، به منظور تشکیل پروندهی زندانی و الصاق به آن، پلاکی را به گردن او آویزان و اقدام به عکسبرداری تمام رخ و نیم رخ چپ و راست از زندانی میکردند. اطّلاعات درج شده در این پلاکها شامل شمارة متّهم، تاریخ دستگیری، حرف «ک» (در صورت عکسبرداری در کمیتة مشترک) بوده است. همچنین این عکسها جهت شناسایی و دستگیری مجدّد زندانی در اختیار مأمورین ساواک قرار میگرفت
بعدی
قبلی
شلاّق- تخت شلاّق- آپولو و شوك الكتریكی
نمونه ای از ابزارآلات مُتداول شكنجه در محلّ كميتهی مشترك ضدّ خرابكاری
حسینی شکنجه گر
محمّدعلي شعباني (مشهور به دکتر حسيني) از معروفترين شكنجهگران متخصّص در شلاّق زدن بوده است. وي براي پاشنهی پا از شلاّقهاي ضخيم و براي سایر قسمتهای پا از شلاّقهاي نازكتر استفاده ميكرده است تا بتواند با كمترين تخريب بافت پاها، بيشترين درد و شكنجه را به زنداني تحمیل كند.
بعدی
قبلی
قفس داغ
نمونه ای از ابزارآلات مُتداول شكنجه در محلّ كميتهی مشترك ضدّ خرابكاری
بعدی
قبلی
دستبند قپانی در اتاق رسولی
يك دست زندانی را از بالاي كتف و دست ديگرش را از پایين به پشت رسانده و با دستبند به هم وصل ميکردهاند. این نوع بستن دستها که موجب كشيده شدن دستها و در برخی مواقع باعث در رفتن کتف زندانی ميشده، به «دستبند قَپاني» معروف بوده است
بعدی
قبلی
اتاق آرش
اتاقهاي بازجويي
اتاقهاي طبقات اول و دوم و سوم به بازجويان و شكنجهگران اختصاص يافته بود. و در اكثر آنها از كابل، باتوم برقي، دستبند، آویزان کردن و سوزاندن با فندك و سيگار استفاده ميشد.
آموزش بازجويان و شكنجهگران با جديدترين شيوهها و ابزارها بر عهده سازمانهاي سيا و موساد بود. علاوه بر آن، سيا با برپايي سمينارهاي متعدد، تازهترين تجارب و شگردهاي خود را به عوامل ساواك منتقل ميكرد.
بعدی
قبلی
هشتی بند 3
این بازداشتگاه، دارای شش بند بوده است و هر بند متشکل از راهرویی است که سلولها در طرفین آن قرار داشته اند.
دری آهنی با چارچوبی مستحکم و آستانهای به ارتفاع حدود 40 سانتیمتر، در ورودی هر بند وجود دارد که مانع فرار احتمالی میشده است.
زندانیان هنگام عبور از آنها، ناچار به بالا بردن پای خود بودهاند. چه بسا این موضوع عاملی برای آزاررسانی به زندانیان چشمبسته میشده و آنها نقش بر زمین میشدهاند.
در هر بند، در فصل سرما یک بخاری نفتی قرار داشت که به علت مجهز نبودن به دودکش، دودة آن در بند و سلولها پخش شده و موجب سیاه شدن سقف و دیوارها میشده است. در تابستانها خبری از امکانات سرمایشی نبوده و تنها هواکش نصب شده در انتهای بند، تا حدودی موجب تعدیل هوا میشده است.
بعدی
قبلی
بولتنهای سرّی (دستورات شاه درباره کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک – شهربانی)
در ساواك و بهويژه در كميته مشترك ضد خرابكاري رسم بر اين بود كه اگر شخصي دستگير و يا به فعاليت گروهي خاتمه داده ميشد چگونگي كشف گروه، تعداد افراد دستگير شده و مدارك به دست آمده طي بولتن ويژهاي كه همه هفته دو بار و در شش نسخه تهيه و نوشته ميشد، و طی سلسله مراتب اداري به رؤیت و مطالعهی محمدرضا شاه ميرسيد.
براي آنكه شاه خائن هم بداند دستوراتش در مورد شكنجه رعايت ميشود، معمولاً در بولتنها نوشته ميشد، سرانجام متهم پس از مقاومت سرسختانه اعتراف نمود كه فلان [و یا عبارتهاي ديگري چون: «متهم پس از استمرار بازجويي اعتراف كرد» ، «در اثر پيگري و مداومت بازجويي اعتراف و اظهار كرد» و یا « متهم پس از بازجوئيهاي فني اعتراف كرد فلان»] و اين عبارت به آن معني بود كه متهم در شرايط عادي و انساني اعتراف نكرده بلكه اين دژخيمان ساواك [و شهربانی] بودهاند كه با كابل و انواع و اقسام وسائل شكنجه، زبان او را باز كردهاند.
(برگرفته از اعترافات بازجو و شکنجهگر ساواک، بهمن نادریپور معروف به تهرانی)
غرفه بولتن ها - فرجام خواهی
طبق آنچه در ساواك معمول بوده است، پروندهی متّهمان در بازجويي بسته و مدّت محكوميّتي كه بايد براي آنان در نظر گرفته ميشد توسّط بازجو به قاضي پرونده منتقل ميگرديد و نقش قاضي اين بود كه پس از برگزاري يك دادگاه تشريفاتي مدّت محكومیّت صادر شده از جانب بازجو را اعلام نمايد و چنانچه متّهم به رأي صادره اعتراض داشت خلاصهاي از پرونده به دادگاه تجديد نظر ارسال ميشد و پس از صدور رأي دادگاه تجديد نظر طبق مادّه 286 از قانون كيفر دادرسي ارتش شاهنشاهی چنانچه موضوع اتّهام مربوط به امور نظامي نباشد، متّهم ميتوانست براي يك مرتبه تقاضاي فرجامخواهي کند كه مراتب از طريق سلسله مراتب به رؤيت شخص شاه ميرسيد و دستورات وی در ذيل برگه مربوطه درج ميگرديد.
آنچه در بررسي اسناد مشاهده گرديده، اين است كه در ذيل اكثر برگههاي فرجامخواهي اين جمله نوشته شده است:
از شرفعرض پیشگاه شاهانه گذشت، «فرجامخواهی محکومین را تصویب نفرمودند و مقرّر فرمودند حکم اجرا شود»
بعدی
قبلی
غرفه آثار و لوازم اهدایی زندانیان
برخی از اسناد، مدارک، وسایل مورد استفاده و یا اشیای ساخته شده توسط زندانیان سیاسی قبل از انقلاب در دوران مبارزه و یا حبس
بعدی
قبلی
غرفه وصیت نامه شهدای زندانی سیاسی قبل از انقلاب
بعدی
قبلی
سلول عمومی
در اصطلاح زندان به اتاق محل حبس زندانی، «سلول» گفته میشود.
معمولاً زندانياني كه تخلیة اطلاعاتی شده یا دورهی بازجوييشان رو به پايان بود، با نظر بازجو از سلول انفرادی به عمومی منتقل میشده که ابعاد حدوداً 14 الی 30 متر مربع داشته است.
روشنایی سلولها، از پنجره داخل آنها و لامپ نصب شده در پشت پنجره بالای در سلول تأمین میشد.
ظرفیت سلولها تعریف شده بود اما گاهی در اثر دستگیریهای فزاینده، تعداد زندانيان تا چندین برابر ظرفیت چه در انفرادی و چه در عمومی، افزایش مییافته و موجب ایجاد مشکلاتی مثل نبود جای کافی برای استراحت، کمبود شديد اكسيژن و به سختی نفس كشيدن زندانیان میشده است.
در داخل كليه سلولها هیچ گونه امكانات گرمايشي و سرمايشي وجود نداشته است
بعدی
قبلی
غرفه حزب رستاخیز - فتوای امام خمینی(ره)
فتوای تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر تحریم حزب رستاخیز
امام خميني (ره) در واكنش به اين پديده نوظهور اعلاميهاي را در 21 اسفند 1353 صادر مينمايد كه در قسمتي از آن آمده است:
«درباره اين حزب به اصطلاح رستاخيز ملي ايران بايد گفت اين عمل با اين شكل تحميلي مخالف قانون اساسي و موازين بينالمللي است و در هيچيك از كشورهاي عالم نظير ندارد. ايران تنها كشوري است كه حزبي به امر ملوكانه! تأسيس و مردم مجبور است وارد آن شود و هر كس از اين امر تخلف كند سرنوشت او يا حبس و يا شكنجه و تبعيد و يا از حقوق اجتماعي محروم شدن است».
بسياري از مردم ايران براي اعتراض به اين تصميم شاه مبادرت به پخش اين اعلاميه كردند كه تعداد زيادي از آنان دستگير، زنداني و شكنجه شدند.
غرفه حزب رستاخیز - تاسیس حزب
حزبي به امر ملوكانه!
دستور محمّدرضا شاه در خصوص حزب رستاخیز به عنوان تنها حزب ایران
عليرغم كنترل، دستگيري، شكنجه و حبس كه در رژيم پهلوي امري معمول بود، حتّي كور سويي از آزادي هم كه نمانده بود براي حاكمان مستبدّ قابل تحمّل نبود و لذا محمّدرضا كه به زعم خود كشور را به دروازههاي تمدّن بزرگ رسانده بود، براي بسط و گسترش دمكراسي دستور تشكيل حزب رستاخيز را صادر ميكند. اين خبر در روزنامة کیهان روز یکشنبه 11 اسفند 1353 به اين صورت منعكس شد:
شاه تشكيل حزب «رستاخيز ايران» را اعلام كردند.
«ايران يك حزبي شد»
شاهنشاه فرمودند: آنها كه به قانون اساسي رژيم شاهنشاهي و اصول انقلاب شاه و ملّت ايران مؤمناند و ميخواهند فعّالانه در زندگي سياسي سهم بگيرند بايد به حزب جديد بپيوندند. كسي حقّ ندارد كه جدا و كنار بماند.
آنها كه به اين اصول معتقد نيستند خائن و بيوطناند كه اگر اعمالي انجام دهند، جايشان در زندان است و گرنه بايد از ايران بروند.
بعدی
قبلی
هشتی بند 4
تصاویر زندانیان سیاسی قبل از انقلاب اسلامی:
تصاویر نصبشده در راهروی بندهای عمومی، متعلّق به دوران زندان حدود 2000 نفر از زندانیان است که از پروندههای بهجایمانده از ساواک استخراج شده است.
بعدی
قبلی
حزب ملل اسلامی
سندی بر ردّ ادّعای شاه مبنی بر دستگیری و حبس صرفاً مارکسیستها و یا گروههای غیر اسلامی
و عدم برخورد رژیم با روحانیّت و گروههای اسلامی
در فروردین سال 1340 ش، آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (ره) که مرجع تقلید و یکی از بزرگترین موانع در مقابل اهداف ضدّ اسلامی حکومت شاهنشاهی پهلوی بود، رحلت کرد.
به دنبال این ضایعهی بزرگ، در اسفند ماه همان سال، آیت الله کاشانی (ره) یکی دیگر از مخالفین سرسخت رژیم پهلوی نیز از دنیا رفت.
علیرغم اینکه نام امام خمینی (ره) در صدر فهرست چهارده نفرهی مراجع تقلید مشهور قرار داشت و افکار عمومی متوجّه استقرار پایگاه مرجعیّت شیعه در قم بودند، رژیم با نادیده گرفتن همهی اینها و سوء استفاده از شرایط، طرحی توطئهآمیز برای انتقال مرجعیّتِ دینی از داخل کشور به ویژه از شهر مقدّس قم، به نجف اشرف صورت میدهد که متعاقب آن نیز، اصلاحات آمریکایی که پس از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 سازماندهی شده بود، آغاز گردید.
سیّدمحمّدکاظم بجنوردی که در این موقع، جوانی 19 ساله و به تازگی از نجف اشرف به ایران بازگشته بود، با اندوختههای تجربی خویش از همراهی با حزب «الدعوة» عراق، سازمانی را به نام «حزب ملل اسلامی» برای مقابله با رژیم شاهنشاهی پهلوی بنیان نهاد.
این حزب در اسفند 1340 ش با همراهی افرادی چون ابوالقاسم سرحدّيزاده، محمّدجواد حجّتي كرماني، سيّدمحمّد ميرمحمّدصادقي، سيّدحسن طباطبايي، عبّاس دوزدوزاني، محمّد سیّدمحمودی قمی، حسن حامدعزیزی، محمّد پیران، جواد منصوری، مرتضی حاجی، احمد احمد، محمّدباقر صنوبری، علی نورصادقی موسوی، محمّدكاظم سيفيان، سيّداصغر قريشي و فاطمه سرحدّیزاده پايهگذاري شد.
اين حزب عمدتاً از دانشجويان و دانشآموزان تشكيل شده بود و سنّ بيشتر اعضاي آن به 25 سال نميرسيد. اعضاي حزب جواناني متديّن بودند كه با انگيزههاي ديني پا به ميدان مبارزهی مسلّحانه با حكومت پهلوي گذاشتند.
هیأت مؤسّس حزب ملل اسلامي در نخستين جلسات حزبي، برنامهها و اهداف حزب را در زمينههاي اقتصادي، قضايي، فرهنگي و سياسي، در 65 مادّه تصويب و مراحل حصول پيروزي آن را به سه بخش اساسي تقسيم كردند.
براندازي رژيم شاهنشاهي پهلوي و پايهگذاري حكومتي اسلامي، مهمّترين هدف بنيانگذاران اين حزب بود. آنها آرمان برقراري حكومتي واحد ميان تمام كشورهاي اسلامي را در سر داشتند.
نشریّهی (اُرگان) حزب ملل اسلامي، «ماهنامهی خلق» بود كه از بهمن 1343 تا زمان فروپاشي يعني مهر 1344، در 9 شماره چاپ و بين اعضا منتشر شد. پرچم سرخ رنگ با ستارهاي هشتپَر در داخل يك دايرهی سفيد، نشان حزب بود.
اين حزب هنگامی كه در مراحل اوّليّهی فعّالیّت خود به سر میبرد و تعداد اعضاي آن هنوز به 100 نفر نرسيده بود، در بامداد 23 مهرماه 1344 به صورت كاملاً تصادفی كشف گرديد و نهایتاً رهبر و ديگر اعضاي حزب در تپّههاي دارآباد تهران، در نيمه شب 27 مهر 1344 دستگير شدند.
کشف این حزب همانند پُتکی بر مغز شاه فرود آمد چرا که وی میکوشید به مردم دنیا تبیین کند که ملّت ایران پس از انقلاب سفید در کمال آسایش و آزادی و برخورداری از تمام مزایای زندگی به سر میبرد و از این رو هیچ علّت داخلی وجود ندارد که تودهها را به حرکت و خروش و قیام و جانبازی وا دارد.
از طرفی چون کادر رهبری حزب از خانواده روحانیّت بودند، شاه میدید که نمی تواند با متّهم کردن آنان به وابستگی به مارکسیستها و یا مسلک غیر اسلامی، افکار عمومی را بفریبد. از این رو رژِیم شاه سخت کوشید از انتشار خبر کشف این گروه جلوگیری کند و بر آن سرپوش بگذارد! به همین منظور بیش از سه ماه از کشف حزب و بازداشت افراد آن، هیچ خبر و گزارش رسمی در داخل یا خارج از کشور انتشار نیافت. لکن علیرغم این مخفیکاری هنوز بیش از چند روزی از کشف حزب نگذشته بود که خبر آن همانند بمبی در سراسر ایران صدا کرد.
اقدامات ساواک، شهربانی و ژاندارمی در خصوص دستگیری سایر اعضای حزب، موجب شد که ملّت ایران از کشف گروه تازهای آگاهی یابد.
سرانجام رژیم شاه پس از سه ماه و اندی سکوت، ناچار شد خبر محاکمهی آنان را از زبان دادستان در روزنامههای تهران اعلام کند.
سرنوشت این حزب با محاكمهی 55 نفر عضو آن، در دو دادگاه عادّي و تجديدنظر خاتمه يافت.
برخي از اعضاي حزب ملل پس از آزادي از زندان، فعّاليّتهاي خود را از سر گرفتند و با تشكيل حزبي تحت عنوان «حزبالله» و با همان مواضع حزب ملل، مبارزات خود را ادامه دادند و برخي ديگر نيز به سازمان مجاهدين خلق پيوستند.
با نزديك شدن به آخرين روزهاي سقوط حكومت پهلوي، ديگر اعضاي حزب ملل اسلامي از جمله رهبر حزب از زندان آزاد و در كنار قيام مردمي قرار گرفتند
بعدی
قبلی
غرفه شهدای شکنجه
اسناد مربوط به زندانیان کشته شده در زیر شکنجه توسّط ساواک
در دوران سرکوب و ایجاد خفقان و وحشت توسّط کمیتهی مشترک كه حدود هفت سال طول كشيد، هزاران نفر از زنان و مردان مبارز، در اين مكان به بند كشيده شده و دهها نفر از آنان با بدني كاملاً سالم به اين دژ خوفناك وارد شدند ولي در زير شكنجههاي وحشیانه توسّط ساواک، جان به جانآفرين تسليم کردند. ساواک در گزارشهاي خود علّت مرگ آنان را دلایلي واهي همچون خودكشي، نارسايي كليوي، كشته شدن در درگيري خياباني و ... اعلام ميكرد.
ولي با مقايسهی برخي از سندهاي موجود، مانند گزارش ساواك، اسناد پزشكي قانوني و سندهاي بيمارستان شهرباني و مشاهدهی تناقض در آنها، مشخّص ميگردد كه اين افراد در زير شكنجه جان باختهاند و متأسّفانه محلّ دفن بسياري از آنها از جمله منيري جاويد، دكتر مرتضي لبّافينژاد، مرتضي صمديّهی لباف، شعاعالدين مُشيّدي و .... پس از سالهاي سال هنوز مشخّص نشده است. البتّه اين تعداد، جداي از كساني هستند كه در درگيريهاي خياباني با «گروههای گشتی ساواك» جان خویش را از دست داده و يا در دادگاههاي رژيم به اعدام محكوم، و به جوخههاي مرگ سپرده شدند.
فريدون توانگري معروف به آرش (شکنجهگر ساواک) در پاسخ به پرسش خبرنگار تلويزيون در خصوص عكسالعمل مقامات ساواك پس از شهيد شدن انقلابيها در زير شكنجه، چنین ميگويد: «مقامات مافوق بعد از اين ماجراها (كشته شدن افراد زير شكنجه) عكسالعمل خاصّي انجام نميدادند و فقط پروندهسازي ميكردند، نامهاي تهيّه ميكردند كه اين شخص يا بر اثر خونريزي يا خودكشي در زندان فوت نموده است».
آنچه در این غرفه ملاحظه ميکنید، نمونههايي از اسناد مربوط به کشته شدن: « امیرمـراد نـانـكلـي، حسين كرمانشاهي اصل، اسماعيل اكبريان آذر، سيّدرضا و سيّدحسين ديباج، هوشمند خامنهای، حجّتالاسلام نصرتالله انصاري، سيّدخليلالله رفيعي طباطبايي، ابراهيم جعفريان و طيّبه واعظي دهنوي» در زير شكنجه است.
تناقضهای آشکاری که در این اسناد مشاهده میشود نمونهای از سندسازيهای ساواك علیه مخالفین رژیم پهلوی است.
بعدی
قبلی
گروه ابوذر
*غرفه معرفی گروه ابوذر؛ جمعی از جوانان متدین نهاوندی که با برگزاری جلسات مذهبی و قرائت قرآن به مبارزه با رژیم پهلوی پرداختند و سرانجام به دستور شاه اعدام شدند
****
گروه ابوذر
اجرای حکم اعدام به فرمان محمّدرضا شاه!
از شرف عرض پیشگاه شاهانه گذشت: فرجامخواهی محکومین را تصویب نفرمودند و مقرّر فرمودند حکم اجرا شود
نهضت امام خمینی (ره) در آغازین سالهای دههی 1340 ش، برای تمامی کسانی که دل در گرو دین مقدّس اسلام داشتند، شروعی دوباره در جریان مبارزه بود. هر چند این نهضت در آغاز راه با کشتار خونین مردم مسلمان و انقلابی در 15 خرداد 1342 ش، مواجه گردید و پس از چندی، در آبان ماه سال 1343 ش، رهبر انقلاب اسلامی را در تبعید دید؛ ولی همین مقدار کافی بود تا جوانان مذهبی، به تشکّلهای فرهنگی، دینی روی آورند.
بدیهی بود که در این موقع، رژیم شاهنشاهی پهلوی خود را در اوج قدرت می دانست و در سایهی همین باور بود که اختناق، فساد اجتماعی و احساس بی هویّتی در جامعه موج میزد.
در این شرایط، که مبارزه با رژیم شاهنشاهی پهلوی، اقدامی اجتناب ناپذیر بود و به یکی از اهدافِ اصلی جوانان متدیّن و مبارز در سراسر کشور تبدیل شده بود؛ در شهرستان نهاوند، عدّهای از جوانان به سمت و سویِ ایجاد تشکّلی فرهنگی سوق یافتند. این اقدام، تحت تأثیر حضور حجّت الاسلام و المسلمین فاکر (ره) در نهاوند و سخنرانیهای انقلابی ایشان و همراه با تلاشهای تربیتی و آموزشی آقای محمّد طالبیان و گسترش جلسات قراءت قرآن و انجمنهای ضدّ بهایی آغاز شد و سرانجام در سال 1350 ش جوانانی که از اعضای این جلسات بوده و تعدادی از آنان دانش آموزان دبیرستان کوروش کبیر نهاوند بودند، اقدام به تشکیل گروه انقلابی ابوذر کردند.
فعالیّتهای سیاسی - مذهبی این گروه با تنظیم برنامهی 15 مادّهای به عنوان اساسنامهی عملی به شرح ذیل آغاز شد:
1 – خواندن نمازهاي يوميّه در اوّل وقت.
2- نمازها به جماعت خوانده شود.
3 – هر روز صبح يك ساعت قرآن خوانده شود.
4 – يك ساعت فكر در روز.
5 – دو ساعت مطالعهی خارجي [غیر درسی] در روز.
6 – هر هفته حتماً يكبار كوهنوردي.
7 – هر روز 45 دقيقه ورزش.
8 – در هر شرايطي به افراد نيازمند كمك كنيم.
9 – نماز شب ترك نشود.
10 – كسي از كار گروه با خبر نگردد.
11 – هرگز دروغ نگوييم.
12 – صداقت كامل نسبت به همرزمان خصوصاً به عامّهی مردم.
13 – اعمال روزانه، شبها حسابرسي شود و از گناهان استغفار كنيم و از نيكيها شكرگزاري.
14 – به درسهاي دبيرستان خوب برسيم.
15 - نسبت به همه، حتّي حيوانات، نيكوكار باشيم.
سرانجام در سیام تیر ماه 1352 سه نفر از کادر مرکزی گروه که جهت ملاقات با آیتالله ربّانی شیرازی به قم رفته بودند، پس از درگیری با گشتيهاي شهرباني، دستگیر و به دنبال آن ساير افراد نيز شناسايي و يكي پس از ديگري دستگير ميشوند.
افراد دستگیر شده پس از شکنجههای بسیار توسّط مأمورین بیرحم کمیتهی مشترک ضدّ خرابکاری (ساواک – شهربانی)، در بیدادگاه نظامی رژیم پهلوی محاکمه و شش نفر از اعضای گروه به اعدام و سایر افراد (وليالله كشفي، محمّد طالبيان، حجّتالله آورزماني و عليرضا كرمعلي) به حبسهای طولانی محکوم شدند.
افراد اعدام شده عبارتند از:
حکم اعدام اعضای گروه ابوذر با عدم قبول فرجامخواهی توسّط شاه و دستور مستقیم وی در سحرگاه سيام بهمن 1352 در ميدان چيتگر تهران به اجرا درآمد. باقی اعضا که محکوم به حبس شده بودند با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شدند.
لازم به ذکر است معلّم گروه، محمّد طالبیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در جبهههای نبرد به فیض شهادت نائل آمد
بعدی
قبلی
آیت الله رفسنجانی
شهید مفتح
هشتی بند 1 - عزت شاهی
شكنجهاي عجيب!!
او از خوانسار آمده بود تا به كار و كسب بپردازد، در بازار بود كه با گروههاي مبارز مذهبي از جمله حزبالله و مؤتلفه آشنا شد و همگام با آنان به مبارزه فرهنگي و مسلحانه عليه رژيم پهلوي ميپردازد. با آتش زدن پرچم اسرائيل و پخش اعلاميه هنگام بازي فوتبال ايران و اسرائيل در امجديه، (شهيد شيرودي) باعث برهم زدن آن ميشود. در سال 1348 دفتر هواپيمايي «العال» را منفجر كرده و با تكثير و توزيع جزوه «ولايت فقيه»، «رساله حضرت امام خميني(ره)» و «اعلاميههاي امام» به افشاگري رژيم ميپردازد.
در سال 51 بمبي در يك دستگاه تاكسي منفجر شده و راننده و تنها سرنشين آن كشته ميشوند، لذا ساواك اعلام مي كند عزت شاهي (مطهري) در انفجار كشته شده است. زندانيان سياسي هم طبق روال معمول دوران مبارزه، تمام ارتباطات خود را به عزت شاهي كشته شده ربط ميدهند و بر همين اساس پرونده قطوري براي او در ساواك درست ميشود. سرانجام ساواك به زنده بودن وي پيبرده و پس از تعقيب و پيگيريهاي زياد، در يك درگيري خونين ايشان را به رگبار ميبندد كه هفت گلوله به او اصابت كرده و دستگير ميشود.
مطهري را با 38 ماه بازداشت در كميته مشترك ميتوان جزء كساني دانست كه طولانيترين مدت بازداشت را در اين مكان داشته است و با تحمل انواع شكنجه از قبيل شوك الكتريكي ـ كابل بر كف پا ـ بستن به آپولو ـ آويزان كردن از سقف و نردههاي دوردايره و نگهداري در سلولهاي انفرادي بدون زيرانداز ، هيچگونه اطلاعاتي در اختيار ساواك قرار نداد. لذا ساواك براي تنبيه وي و همچنين ارعاب ساير زندانيان ، وي را به مدت 165 روز به همين صورت به تخت بسته بود.
وي در اين رابطه ميگويد:
اوايل زمستان بود كه چشمانم را بسته و در گوشهايم پنبه گذاشته و مرا به تخت بستند. در اين حال بازجوها به صورت بيخبر به بالينم ميآمدند و به طور ناگهاني ضرباتي محكم به نقاط حساس بدنم وارد ميكردند و مقصودشان هم رواني كردن من بود. جالب است بدانيد؛ وقتي مرا به تخت بستند عنوان كردند اگر خواستهاي داشتي به ما بگو، ولي بنده عليرغم اين تنهايي كشنده و احساس نياز شديد به همنشيني با هرجنبندهاي، ازآنها چيزي درخواست نكردم .
اوايل بهار بود و فضاي كميته بوي بهاري به خود گرفته بود كه بازجو بالاي سرم آمد و از من خواست حرفهايم را بزنم تا مرا به سلول بفرستد. بنده به خاطر شكستن روحيه وي گفتم:
شما در ابتدا از بنده خواسته بوديد كه اگر خواستهاي داشتم به شما بگويم.
بازجو با خوشحالي گفت : بله
گفتم : من يك خواستهاي دارم !
بازجو خوشحال شد و گفت : بگو
گفتم : اگر مرا به سلول بفرستيد آنجا تاريك است و من اذيت ميشوم، لذا در صورت امكان بگذاريد من همينجا بمانم كه نورش زيادتر است!!
بازجو در حالي كه به شدت عصباني شده بود؛ گفت :
تو آدم بشو نيستي؛ و فرداي آن روز مرا به سلول منتقل نمودند.
و سرانجام پس از تحمل 38 ماه شديدترين شكنجهها، بدون دادن كمترين اطلاعاتي راهي زندان اوين گرديد.
هشتی بند1 - کشیدن موی سر
کشیدن موی سر زندانی توسط شکنجه گران
یکی از رفتارهای وحشیانه بازجویان و شکنجه گران ساواک ،کشیدن موی سر زنان زندانی و دواندن انها در دور دایره و محوطه بازداشتگاه بوده است.
تندیس شهید مطهری
آیتالله استاد مرتضی مطهری
فرزند حجتالاسلام محمدحسين مطهري، در 13 بهمن سال 1298 ش در فريمان چشم به جهان گشود. مقدمات علوم اسلامي را در مشهد گذراند. در سال 1315 ش براي ادامه تحصيل به قم رفت و مراتب عالي علوم حوزوي را نزد اساتيدي چون آيتالله بروجردي، امام خميني و علامه محمدحسين طباطبایي طي نمود. استاد مطهري در سال 1333 با ورود به دانشگاه نقش عمدهاي را در نزديك كردن انديشههاي حوزه و دانشگاه ايفا كرد. با شروع نهضت روحانیت در سال 1341 به رهبری امام خمینی، از جان و دل به تقویت مواضع رهبر و استاد خود پرداخت و در همین راستا طی سه مرحله دستگیر و در 15 خرداد 1342 و نیز 26 آبان 1351، توسط عمّال پهلوی به محل کمیته مشترک ضدخرابکاری (زندان موقت شهربانی) منتقل گردید. علاوه بر این، استاد در سال 1354 ش توسط رژیم ممنوعالمنبر شد.
از جمله اقدامات ایشان در عرصه مبارزه فرهنگی و تبلیغ اسلام، بنیان نهادن حسینیه ارشاد در سال 1346 و تشکیل شورای انقلاب است. آثار وی به عنوان یکی از نظريهپردازان اصلي انقلاب اسلامي، جزو منابع پر طرفدار در شناخت اسلام و مباني آن است.
شهيد مطهري در شامگاه 11 اردیبهشت سال 1358 به وسيله گروهك فرقان ترور و به شهادت رسيد.
تندیس آیتالله شهید شاهآبادی
حسن حسينزادهموحد
در سوم فروردین سال 1331 ش در محلّة امامزاده یحیی علیهالسلام شهر تهران دیده به جهان گشود. از دوران طفولیّت به اهتمام پدر و مادر متدیّنش با مقدّمات دین آشنا شد. یازده ساله بود که با نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) آشنا و در کنار پدر مبارزش، در مسیر نهضت اسلامی قرار گرفت.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی، همزمان با تحصیل در دبیرستان امیرکبیر در خیابان ناصرخسرو، به تحصیل دروس حوزوی در مدرسهی آیتالله مجتهدی پرداخت. در پانزده سالگی، به همراه تعدادی از دوستانِ خود هیأتی مذهبی ـ انقلابی به نام «هیأت جوانان اسلامی مرکزی حسینی» راهاندازی نمود که به همین جرم، در روز اول اردیبهشت 1346 بازداشت و به سه ماه حبس تأديبي محکوم گردید.
وی به علّت فعاليّتهاي انقلابياش، از سالهای 1347 تا 1349، طیّ سه مرحله بازداشت و جمعاً به چهار سال و هفت ماه حبس محکوم شد.
حسینزادهموحد، پس از آزادی مجدّداً در مسیر مبارزه با طاغوت قرار گرفت و در سال 1354 برای پنجمین بار بازداشت و پس از تحمّل 8 ماه شکنجههای بیرحمانه در کمیتة مشترک ضدّ خرابکاری ساواک - شهربانی، به 15 سال حبس محکوم گردید و نهايتاً دو ماه مانده به انقلاب، در تاریخ 21/9/1357 از زندان شد.
ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1359 به صورت داوطلبانه به جبهه رفت و در لشکر محمدرسولالله صلّیاللهعلیهوآله به عنوان استاد و مربّی عقیدتی، فعّالیّت کرد.
در سال 1365 در خطّ مقدّم عملیّات کربلای 5 مورد اصابت گلوله قرار گرفته؛ به اسارت درآمد و تا زمان تبادل اسرا، در اردوگاه تکریت 11 در حبس بسر برد.
در این مدّت، به خاطر عدم اطّلاع از سرنوشتش و گمان شهادت ایشان، مزاری نمادین از وی به عنوان مفقودالاثر، در قطعة 24 بهشتزهرا ساخته شد، تا اینکه در سال 1369 و در جریان مبادلة اسرا، با تنی نحیف (30 کیلو وزن) و معلول، به وطن بازگشت.
سرانجام در سحرگاه آخرین روز سال 1394، زمانی که برای اقامهی نوافل شب به پا خاسته بود، در اثر جراحات وارده در دوران زندان و اسارات، دعوتِ حقّ را لبّیک گفت و به شهادت رسید و در یکی از صحنهای حرم مطهّر حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام به خاک سپرده شد.
مرضيه حديدچي (دباغ) معروف به طاهره دباغ در 21 خرداد 1318 در همدان به دنيا آمد. با آغاز نهضت امام خميني(ره) وارد عرصه مبارزه با رژيم طاغوت پهلوي شد. در سال 1353 و پس از دو بار دستگيري و بازداشت توسط ساواک و تحمل شکنجههاي بسيار، به دليل شدت جراحتها از زندان آزاد شد. او در خارج از کشور با نامهاي خواهر دباغ، خواهر زينت احمدي نيلي و خواهر طاهره به آموزش مبارزات چريکي در سوريه و لبنان پرداخت. وي از محافظين امام خميني (ره) در دوران تبعيدشان در پاريس بود.
از جمله مسؤوليتهاي وي در بعد از پيروزي انقلاب اسلامي عبارتند از: اولين فرمانده سپاه غرب کشور، نخستين و تنها فرمانده زن سپاه پاسداران، فرمانده سپاه همدان، يکي از سه نمايندة تعيينشده از سوي امام خميني(ره) جهت ابلاغ پيام ايشان به گورباچف (رئيسجمهور شوروي سابق) در سال 1367، عضو شوراي مرکزي و قائم مقام دبيرکل جمعيت زنان انقلاب اسلامي. حديدچي دباغ صبح روز 27 آبان 1395 درگذشت. (براي اطلاعات بيشتر ر.ک. به خاطرات مرضيه حديدچي دباغ، انتشارات سوره مهر.)
فخرالدين حجازی
فخرالدين حجازي از مبارزين و سخنرانان مذهبي فعال و پرشور قبل از انقلاب، به سال 1308 در شهر سبزوار متولد شد. او فعاليتهاي سياسياش را در انجمن تبليغات اسلامي مشهد شروع کرد. پس از مهاجرتش به تهران، با حمايت آيتالله ميلاني مؤسسهي انتشاراتي «بعثت» را براي چاپ کتابهاي مذهبي به راه انداخت. او از نخستين سخنرانان حسينيه ارشاد بود. حجازي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، منتخب اول نخستين مجلس شوراي اسلامي ايران از حوزه تهران و نيز نماينده مردم تهران در دورههاي دوم و سوم مجلس شوراي اسلامي شد. وي سرانجام در 29 ارديبهشت 1386 در 77 سالگي درگذشت.
تندیس ایت الله هاشمی - بند1
اكبر هاشمي بهرمانی «رفسنجاني»
در سال 1313 ش در روستاي بهرمان در رفسنجان متولّد شد. وي در سال 1327 جهت تحصيل وارد حوزهی علميّة قم شد و از محضر اساتيدي چون «آيتالله بروجردي (ره)، علاّمه طباطبايي (ره)، حضرت امام خميني (ره)» بهره برد. در سال 1336 با همكاري «شهيد باهُنَر و ديگران» سازمان انتشاراتي مكتب تشيّع را تأسيس كردند. وي سوابق مبارزاتي خود را به سه دوره تقسيم ميكند. دورة اوّل را شركت در نهضت ملّي شدن صنعت نفت از طريق شركت در جلسات سياسي – مذهبي و پخش اعلاميّه برميشمارد. دورهی دوم را در فاصلة بين نهضت ملّي نفت تا آغاز نهضت اسلامي در سال 1341 ميداند كه مبارزه از طريق سخنراني و آگاهي دادن به مردم بود و دورهی سوم را كه مبارزهی مستقيم نام نهاده از 1341 تا 1357 به طول انجاميد. در اين دوره پنج بار دستگير، محاكمه و زنداني شد.
ابتدا در سال 1343 به منظور اعزام به خدمت سربازي دستگير و مدّت چهار ماه بازجويي و شكنجه شد.
وي متّهم به شركت در ترور حسنعلي منصور (نخستوزير محمدرضا شاه) بود، امّا در واقع به دليل نگارش كتاب «كارنامهی سياه استعمار» دستگير شده بود.
در سال 1346 بار ديگر دستگير و به سه ماه زندان محكوم گرديد.
در سالهای 1350 و 1351 نيز دستگير و زندانی شد.
در آذرماه سال 1354 پس از دستگيری، شبانه به كميتة مشترك ضدّ خرابكاري ساواک - شهربانی منتقل و مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت و حدود يك ماه را در سلّول انفرادي گذراند.
وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي عهدهدار مسؤوليّتهاي سنگيني از سوي حضرت امام خميني (ره) شد كه جانشيني فرماندهي كلّ قوا در امور جبهه و جنگ، برنامهريزي در جهت دفاع مقدّس در برابر تهاجم صدّام و غربيها و دهها خدمت ديگر از آن جمله است.
در سال 1358 به دست گروه فرقان ترور و به شدّت مجروح شد.
امامت موقّت نماز جمعه تهران از سوي امام خميني (ره) و نمايندگي ايشان در شوراي عالي دفاع از ديگر مناصبي بود كه توسّط مرحوم امام به ايشان داده شد.
او در سال 1368 و 1372 توسّط ملّت ايران به رياست جمهوري برگزيده شد.
وی رياست مجلس شوراي اسلامي در سه دوره بر عهده داشت.
در سال 1376 از طرف مقام معظّم رهبري به رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام منصوب گرديد.
منبع :
ياران امام به روايت اسناد ساواك «آيتالله محمّدرضا مهدوي كني»، ص 130
تندیس شهید مفتح - بند1
محمد مفتح
در سال 1307 در خانوادهاي روحاني در همدان متولّد شد. در شانزده سالگي راهي حوزهی علمية قم گرديد و با حضور در محضر درس اساتيد بزرگي همچون آيتالله بروجردي (ره)، امام خميني (ره)، آیتالله گلپايگاني (ره)، علاّمه طباطبايي (ره) و محقّق داماد مدارج علمي را طيّ كرد. وي ضمن دستيابي به مدارج بالاي علوم اسلامي، در سال 1344 موفّق به اخذ دكترا در رشتهی معقول از دانشكدة الهيّات گرديد. همزمان با اشتغال به تدريس در حوزه و دانشگاه، به مبارزات خود با رژيم طاغوت نيز ادامه ميداد و در مكانهاي فرهنگي – مذهبي از جمله «مسجد دانشگاه تهران، مسجد الجواد علیهالسلام، مسجد جاويد، مسجد قبا» همراه با شهيد مطهّري، شهيد بهشتي و ... به روشنگري نسل جوان ميپرداخت. وي ضمن مبارزه فرهنگي با استعمارگران، سعي خود را بر اتّحاد ميان دانشجويان و طلاّب (وحدت حوزه و دانشگاه) معطوف نموده بود. به دنبال اين مبارزات بود كه ساواك وي را در سوم آذرماه 1353 دستگير و به كميتهی مشترك ضدّ خرابكاري منتقل نمود. بار ديگر در 17 شهريور 1357، مأمورين ساواك مجدّداً او را دستگير و روانة بازداشتگاه كميتهی مشترك نمودند.
وي در 27 آذر ماه سال 1358 هنگام ورود به دانشكدة الهيّات، مورد هدف رگبار گلولهی عناصر مزدور گروهك فرقان قرار گرفت و به شهادت رسيد.
بعدی
قبلی
شهید بهشتی
شهید دستغیب
شهید قدوسی
شهید باهنر
شهید لاجوردی
گلسرخی
قهرمانیان
شهید کچویی
حجت الاسلام ابوترابی
آيت الله خامنه ای
آيت الله طالقاني
شهید رجایی
شهید هاشمی نژاد
دکتر شریعتی
شهید سعیدی
شهید غفاری
شهید اشرفی اصفهانی
شهید عراقی
شهید طباطبایی
هشتی بند1 - سلول های انفرادی
سلول انفرادی:
اتاقی کوچک به ابعاد حدوداً 5/1 در 5/2 متر که زندانی بهتنهایی در آن محبوس میشده است. کف آنها اغلب با زیلوهای بسیار کثیف و متعفن پوشیده شده بود.
زنداني در ابتدا، به اين سلولها منتقل ميشد و تا اتمام دورة بازجویی و تخلیة اطلاعاتی در آنجا حبس بود.
روشنایی داخل سلولها در حداقل ممکن و تنها از طریق لامپ نصب شدة پشت پنجرة بالای در سلول تأمین میشده است.
در برخی مواقع به تشخیص بازجو یا مسئولین زندان و نیز دستگیری جمع كثيري از انقلابیون، تا شش نفر از زندانیان را در این سلولها جاي ميدادهاند
بعدی
قبلی
اتاق رئیس زندان
رئيس كميته توسّط شخص شاه انتخاب میشد. وی در ابتدا رئيس وقت شهرباني كلّ كشور را به این سمت منصوب و پس از تجديد و توسعه ساختار كميته در خرداد سال 1352، رئیس آن را از بين مقامات بلند پايهی ساواك انتخاب كرد.
اتاق ملاقات
زندانياني كه در كميتهی مُشترك بودند در مواردي بسيار نادر و انگشتشمار، اجازهی ملاقات با اعضاي درجه يك خانواده شامل پدر، مادر، فرزند و همسر به آنها داده ميشد. بين زنداني و ملاقات كنندگان راهرويي قرار داشت كه یك نفر مأمور ساواك در آنجا مستقرّ شده و مانع تبادل اطّلاعات بین ایشان میشد
بعدی
قبلی
دور دایره - آویزان کردن صلیبی
زنداني را (با لباس یا برهنه) روي چهارپايه بُرده، مچ دستهايش را با دستبند به نردهها بسته و چهارپايه را از زير پايش برمیداشتند. زندانی به شکل صلیب از دستهايش آويزان میشد. در این حالت، شكنجهگر، شروع به زدن شلاّق و بعضاً سوزاندن موهاي سر و صورت و بدن با استفاده از الكل و خاموش كردن سيگار بر روي نقاط حسّاس بدنش ميکرده است.
این حالت، فشار طاقتفرسايي به مچ دست، رگها و اعصاب، استخوانها و كتف وارد ميکرد، بهحدّي كه پس از مدّت زمانی كوتاه، زنداني از هوش ميرفت و تا مدّتها دستهايش كِرخت و بيحسّ ميماند
دور دایره - ساختمان استوانه ای
نمایی از ساختمان استوانهای شكل بازداشتگاه كميتهی مشترك ضدّ خرابكاری با طرّاحی و معماری بسیار پیچیده
علی رغم امنیّت بسیار بالا و نیز پیچیدگی ساختمان بازداشتگاه، در تمامی انتقالات و نیز مكانهای مختلف من جمله اتاقهای بازجويي، چشمهای زنداني بسته میشد مگر در داخل سلول، زیر دوش حمام و یا سرویس بهداشتی
دور دایره - حوض آب
از حوض وسط حياط -كه هميشه پر از آب بوده- براي شكنجهی زندانيان استفاده ميشده است، به این شکل که با توسّل به زور، سر زندانی را به داخل آب فرو کرده، برای مدّتی (تا حدّ خفگی) نگه میداشتهاند. گاهی نیز زنداني را به داخل حوض میانداخته و بدن خیس او را به شلاّق ميکشیدهاند. تحمّل اين شکنجه در فصول سرد سال (مخصوصاً در حوض پُر از برف و یخ) بسیار سخت و طاقتفرسا بوده است
بعدی
قبلی
اتاق پانسمان - بهداری
در این اتاق، پانسمان زخمهای زندانی ـ که غالباً نتیجة ضربات مهلک شلاق و یا ناشی از سوزاندن بوده ـ به شیوهای سطحی و غیراصولی و بعضاً ناشیانه و بیرحمانه، صرفاً به منظور جلوگیری از خونریزیهای احتمالی صورت میگرفته است.
نبود امکانات کافی و استفاده از داروهای غیرمؤثر و ضعیف، موجب طولانی شدن زمان التیام زخمها میشده است.
بعدی
قبلی
حمام
استحمام زندانیها هر دو هفته يك بار در روزهای جمعه با نظر بازجو و تحت مراقبت شدید نگهبانها به شکل زیر، صورت میگرفته است:
زندانیان را از سلّول تا حمّام در یک صفّ، با چشمانی بسته و یا در حالیکه فرنچ (لباس زندان) خود را روي سرشان ميانداختهاند و هر زندانی دستش را روي شانهی نفر جلويي میگذاشته، به سمت حمّام ميبردهاند.
معمولاً ابتدا زندانیان مرد به وسیلة مأمورین مرد و سپس زندانیان زن توسّط دو مأمور زن که مسؤول رسیدگی به امور بانوان زندانی بودند، به حمّام برده میشده و پس از برداشتن چشمبند یا فرنچ، به داخل دوشها هدایت میشدهاند.
حمّام داراي 19 دوش بدون درْ بوده و ورودی هر دوش، لُنگی آویزان میشده که علاوه بر مانع دیدار زندانیان با یکدیگر، به عنوان خشککن نیز مورد استفاده قرار میگرفته است.
زندانيها پس از استقرار در زير يك دوش به صورت انفرادی و یا عمدتاً به همراه همسلّولیهایشان (معمولاً تا 4 نفر)، مجبور به استحمام در مدّت زمان بسیار محدود (5 تا 10 دقيقه) بودهاند که از نظر روحی شرایط بسیار سختی را برای آنان به همراه داشت.
پس از اتمام وقت، مجدّداً زندانیان به همان شکلی که آمده بودند، به سلّول منتقل میشدهاند
خروج