سندی بر ردّ ادّعای شاه مبنی بر دستگیری و حبس صرفاً مارکسیستها و یا گروههای غیر اسلامی
و عدم برخورد رژیم با روحانیّت و گروههای اسلامی
در فروردین سال 1340 ش، آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (ره) که مرجع تقلید و یکی از بزرگترین موانع در مقابل اهداف ضدّ اسلامی حکومت شاهنشاهی پهلوی بود، رحلت کرد.
به دنبال این ضایعهی بزرگ، در اسفند ماه همان سال، آیت الله کاشانی (ره) یکی دیگر از مخالفین سرسخت رژیم پهلوی نیز از دنیا رفت.
علیرغم اینکه نام امام خمینی (ره) در صدر فهرست چهارده نفرهی مراجع تقلید مشهور قرار داشت و افکار عمومی متوجّه استقرار پایگاه مرجعیّت شیعه در قم بودند، رژیم با نادیده گرفتن همهی اینها و سوء استفاده از شرایط، طرحی توطئهآمیز برای انتقال مرجعیّتِ دینی از داخل کشور به ویژه از شهر مقدّس قم، به نجف اشرف صورت میدهد که متعاقب آن نیز، اصلاحات آمریکایی که پس از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 سازماندهی شده بود، آغاز گردید.
سیّدمحمّدکاظم بجنوردی که در این موقع، جوانی 19 ساله و به تازگی از نجف اشرف به ایران بازگشته بود، با اندوختههای تجربی خویش از همراهی با حزب «الدعوة» عراق، سازمانی را به نام «حزب ملل اسلامی» برای مقابله با رژیم شاهنشاهی پهلوی بنیان نهاد.
این حزب در اسفند 1340 ش با همراهی افرادی چون ابوالقاسم سرحدّيزاده، محمّدجواد حجّتي كرماني، سيّدمحمّد ميرمحمّدصادقي، سيّدحسن طباطبايي، عبّاس دوزدوزاني، محمّد سیّدمحمودی قمی، حسن حامدعزیزی، محمّد پیران، جواد منصوری، مرتضی حاجی، احمد احمد، محمّدباقر صنوبری، علی نورصادقی موسوی، محمّدكاظم سيفيان، سيّداصغر قريشي و فاطمه سرحدّیزاده پايهگذاري شد.
اين حزب عمدتاً از دانشجويان و دانشآموزان تشكيل شده بود و سنّ بيشتر اعضاي آن به 25 سال نميرسيد. اعضاي حزب جواناني متديّن بودند كه با انگيزههاي ديني پا به ميدان مبارزهی مسلّحانه با حكومت پهلوي گذاشتند.
هیأت مؤسّس حزب ملل اسلامي در نخستين جلسات حزبي، برنامهها و اهداف حزب را در زمينههاي اقتصادي، قضايي، فرهنگي و سياسي، در 65 مادّه تصويب و مراحل حصول پيروزي آن را به سه بخش اساسي تقسيم كردند.
براندازي رژيم شاهنشاهي پهلوي و پايهگذاري حكومتي اسلامي، مهمّترين هدف بنيانگذاران اين حزب بود. آنها آرمان برقراري حكومتي واحد ميان تمام كشورهاي اسلامي را در سر داشتند.
نشریّهی (اُرگان) حزب ملل اسلامي، «ماهنامهی خلق» بود كه از بهمن 1343 تا زمان فروپاشي يعني مهر 1344، در 9 شماره چاپ و بين اعضا منتشر شد. پرچم سرخ رنگ با ستارهاي هشتپَر در داخل يك دايرهی سفيد، نشان حزب بود.
اين حزب هنگامی كه در مراحل اوّليّهی فعّالیّت خود به سر میبرد و تعداد اعضاي آن هنوز به 100 نفر نرسيده بود، در بامداد 23 مهرماه 1344 به صورت كاملاً تصادفی كشف گرديد و نهایتاً رهبر و ديگر اعضاي حزب در تپّههاي دارآباد تهران، در نيمه شب 27 مهر 1344 دستگير شدند.
کشف این حزب همانند پُتکی بر مغز شاه فرود آمد چرا که وی میکوشید به مردم دنیا تبیین کند که ملّت ایران پس از انقلاب سفید در کمال آسایش و آزادی و برخورداری از تمام مزایای زندگی به سر میبرد و از این رو هیچ علّت داخلی وجود ندارد که تودهها را به حرکت و خروش و قیام و جانبازی وا دارد.
از طرفی چون کادر رهبری حزب از خانواده روحانیّت بودند، شاه میدید که نمی تواند با متّهم کردن آنان به وابستگی به مارکسیستها و یا مسلک غیر اسلامی، افکار عمومی را بفریبد. از این رو رژِیم شاه سخت کوشید از انتشار خبر کشف این گروه جلوگیری کند و بر آن سرپوش بگذارد! به همین منظور بیش از سه ماه از کشف حزب و بازداشت افراد آن، هیچ خبر و گزارش رسمی در داخل یا خارج از کشور انتشار نیافت. لکن علیرغم این مخفیکاری هنوز بیش از چند روزی از کشف حزب نگذشته بود که خبر آن همانند بمبی در سراسر ایران صدا کرد.
اقدامات ساواک، شهربانی و ژاندارمی در خصوص دستگیری سایر اعضای حزب، موجب شد که ملّت ایران از کشف گروه تازهای آگاهی یابد.
سرانجام رژیم شاه پس از سه ماه و اندی سکوت، ناچار شد خبر محاکمهی آنان را از زبان دادستان در روزنامههای تهران اعلام کند.
سرنوشت این حزب با محاكمهی 55 نفر عضو آن، در دو دادگاه عادّي و تجديدنظر خاتمه يافت.
برخي از اعضاي حزب ملل پس از آزادي از زندان، فعّاليّتهاي خود را از سر گرفتند و با تشكيل حزبي تحت عنوان «حزبالله» و با همان مواضع حزب ملل، مبارزات خود را ادامه دادند و برخي ديگر نيز به سازمان مجاهدين خلق پيوستند.
با نزديك شدن به آخرين روزهاي سقوط حكومت پهلوي، ديگر اعضاي حزب ملل اسلامي از جمله رهبر حزب از زندان آزاد و در كنار قيام مردمي قرار گرفتند